روح واژه ی شب

روح واژه ی شب

کاش روح واژه ی شب را  تو هم پیدا کنی
تا میان قصه هایت جا   برایش وا   کنی

روح چون کوهی  که در احساس تو جان می دمد
می توانی با دوبیتی صخره را معنا کنی

کاش می شد واژگون سازی تمام دفترت
شعر پردردی بسازی درجهان غوغا کنی

دیگر از سوز عطش آتش نمی دیدی مسیر
کاش می شد آتش بر جاده را  دریا کنی

بار دیگر چشمهای ما  خیانت کرده اند
 کاش بارانی بسازی چشم را رسوا کنی

برگ برگ روح شب را با نمی رد می شوی
یک شبت راکاش با  این  برگها  فردا کنی



شعر از : محمد حسین داودی




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[ سه شنبه 12 بهمن 1400 ] [ ] [ محمد حسین داودی ]
[ ]

پیوندها


سلام دوست خوبم

 

 گلاریشا محمد حسین داودی  glarisha  برای تبادل لینک

اینجا آدرس خودتو بنویس

ممنون از حضور گرمت